۲۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۹

به چین زلف تو کان رشک صورت چین است
از وقت شیر مزیدن لب نو شیرین است

دمی ز دیده پرخون نمی شوی بیرون
بدان سبب که تو طفلی و خانه رنگین است

دگر فوس کنانم مگو که زان توأم
که سوختم ز دروغ تو راستی این است

از مهر کرد و وفا نوبه آن دل سنگین
چگونه توبه او بشکنم که سنگین است

به درد و غم چه نهی مستم ز نو ستمی
کرم نمای که آن لطفهای دیرین است

برم سر از تن و بر آستانت اندازم
گرش به خواب به بینم که میل بالین است

برای وصل تو خواند کمال ورد و دعا
شنیده که دعاها برای آمین است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.