۲۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۷

بازم بناز کشتی صد جان فدای نازت
من زنده تر از آنم گر رغبت است

تند آمدی که داند با کیست این عنایت
بازت پنهان شدی که بأبد کز کیست احترازت

واقف نه از تو یک تن از ساکنان کویت
گه نه از تو یک دل از محرمان رازت

آن خرقه پوش طالب وان دردنوش غالب
آن جسته در نمازت وین هم به صد نیازت

روشن چراغ دولت با ماه دلفروزت
سرسبز شاخ عشرت از سرو سرفرازت

ای مطرب خوش الحان امشب بمال بر چنگ
طلقی، و گرنه سوزد سوز نهفته سازت

پیش تو هر که آمد بویش کمال روزی
بگریخت زود چون دود از سوز جانگدازت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.