۲۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۶

آن چشم نیمه مست جهانی خراب ساخت
دلها بسوخت تیمی و نیمی کباب ساخت

صیاد وار غمزة شوخش ز زلف و خال
بنهاد دام و دانه و خود را به خواب ساخت

شرمنده اند از رخ زیباش نو خطان
آری سیاه رو همه را آفتاب ساخت

از قند تا بساخت شراب آن لب لطیف
ما را نساخت شربت دیگر شراب ساخت

در حقه کرد و برد دهان تر از میان
آن لب مفرحی که ز یاقوت ناب ساخت

در کوی بار دیده گریان برای خویش
همچون حباب خانه به بالای آب ساخت

لب با کمال ده چو ز جان ناله برکشید
ساقی شراب دار که مطرب رباب ساخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.