۳۱۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۴

دوش از در میخانه بدیدیم حرم را
می نوش و ببین قسمت میدان کرم را

فرمان خرد بر دل هشیار نویسند
حکمی نبود بر سر دیوان قلم را

ای مست گر افتی به سر تربت شاهان
مشتاق لب جام بیابی لب جم را

پای ستم از ساحت جان گرد بر آورد
بنشین و به می باز نشان گرد ستم را

چنگت خبر راه طرب داد و ز پیران
بشنو سخن راست مبین پشت به خم را

در شیشه گر از باده کمی هست غمی نیست
لیکن غم بسیار بود دولت کم را

صبح است کمال و می و آواز خوش نی
برخیز غنیمت شمر این یک دو سه دم را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.