۲۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸

دل بردی و دین رواست اینها
ای جان جهان چهاست اینها

بندم ز غمت جدا شد از بند
از جور و ستم جداست اینها

گفتی دهمت هزار دشنام
دشنام مگو دعاست اینها

خاک ره و گرد پاش گرد آر
ای دیده که توتیاست اینها

بر روی تو خال های مشکین
بر دل همه داغ هاست اینها

چشم خوش و خال خوش خط خوش
از جمله بتان کراست اینها

دل شد ز کمال غایب و عقل
گر نیست به تو کجاست اینها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.