۲۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶

ای خط تو سبزی خوان بلا
خال سیاه تو نشان بلا

لعل لبت کان دل من کرد خون
خوانمش از درد تو کان بلا

زاهد خود بین به امید عطاست
عاشق مسکین نگام بلا

دادم نشان کمرت زان میان
باز فتادم به میان بلا

دور ز پیش تو بلا زان ماست
پیش تو ما نیز از آن بلا

چون نکشم آه اگر برکشی
از مژه ها تیغ و سنان بلا

رو بدعا آر ز چشمش کمال
تا رهی از فتنه زمان بلا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.