۳۲۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵

از باد مکش طره جانانه ما را
زنجیر مجنبان دل دیوانه ما را

آن شمه چگل گو که برقص آرد و پرواز
این سوخته دلهای چو پروانه ما را

کردند زبان آنکه به صد گنج فریدون
کردند بها گوهر یکدانه ما را

دیدند سرشکم همه همسایه و گفتند
این سیل عجب گر نبرد خانه ما را

دل گر چه خرابست ز غم چون تو درائی
آباد کنی کلبه ویرانه ما را

خواب خوش صبحت برد از دیده مخمور
شب گر شنوی نعره مستانه ما را

خواهد گله ها کرد کمال امشب از آن زلف
شبهای چنین گوش کن افسانه ما را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.