۳۳۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸۷

من لذت درد تو به درمان نفروشم
کفر سر زلف تو به ایمان نفروشم

در دل ز خیال رخ خوب تو خلیده
خاری که به صد گلشن رضوان نفروشم

صد جان نستانم که دهم دامنت از دست
دشوار به دست آمده، آسان نفروشم

صد خار خلد در جگر و لب نگشایم
در باغ چو بلبل گل افغان نفروشم

کام دو جهان در عوض غم نستانم
این جنس گرامی به کس ارزان نفروشم

قدسی من و تر دامنی عشق، چو زاهد
هرگز به کسی پاکی دامان نفروشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.