۲۷۷ بار خوانده شده
تا آفرین شست تو گوید زبان زخم
پیکان زبان خویش کند در دهان زخم
یک دم بمان چو زخم زدی، تا که بشنوی
تحسین تیغ خود ز لب خونفشان زخم
جنس جفا کسی نستاند به نیم جو
جایی که تیغ یار گشاید دکان زخم
بس گرم شکر گفتن بازوی قاتل است
ترسم که تیغ، آب شود در دهان زخم
دل را پر از ذخیره لذت کند کنار
غلتد چو نیم بسمل تو در میان زخم
زخم خدنگ عشق چو درمانپذیر نیست
بیهوده، ای مسیح مکن امتحان زخم
قدسی دلم شکاف شکاف است در درون
بر سینه گرچه نیست ز بیرون نشان زخم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
پیکان زبان خویش کند در دهان زخم
یک دم بمان چو زخم زدی، تا که بشنوی
تحسین تیغ خود ز لب خونفشان زخم
جنس جفا کسی نستاند به نیم جو
جایی که تیغ یار گشاید دکان زخم
بس گرم شکر گفتن بازوی قاتل است
ترسم که تیغ، آب شود در دهان زخم
دل را پر از ذخیره لذت کند کنار
غلتد چو نیم بسمل تو در میان زخم
زخم خدنگ عشق چو درمانپذیر نیست
بیهوده، ای مسیح مکن امتحان زخم
قدسی دلم شکاف شکاف است در درون
بر سینه گرچه نیست ز بیرون نشان زخم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.