۲۹۱ بار خوانده شده
ما رخت دل ز کعبه به بتخانه بردهایم
چون می، ز شیشه راه به پیمانه بردهایم
از عشق پی به حسن برد هرکسی و ما
از نور شمع، راه به پروانه بردهایم
میگردد از حباب، سبکتر به روی می
این ساغر گران که به میخانه بردهایم
از اشک خود که آبله دل بود تمام
بهر کبوتران حرم، دانه بردهایم
ناآشناتریم ز هرکس گمان بری
ما عرض آشنایی بیگانه بردهایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
چون می، ز شیشه راه به پیمانه بردهایم
از عشق پی به حسن برد هرکسی و ما
از نور شمع، راه به پروانه بردهایم
میگردد از حباب، سبکتر به روی می
این ساغر گران که به میخانه بردهایم
از اشک خود که آبله دل بود تمام
بهر کبوتران حرم، دانه بردهایم
ناآشناتریم ز هرکس گمان بری
ما عرض آشنایی بیگانه بردهایم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.