۲۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۴۶

ما چشم سیه بر شجر طور نداریم
جز لاله درین بادیه منظور نداریم

این طرفه که پیوسته گرفتار خماریم
با آنکه لب از می چو قدح دور نداریم

تا کام دل از خنجر قصاب نگیریم
از دامن او دست به ساطور نداریم

بی روی تو گر آینه گردیم، ملولیم
ور مهر شویم، از تو جدا نور نداریم

در سایه جغد است نشاط ابد ما
آن روز که ماتم نبود، سور نداریم

از حسرت نزدیکی خورشید، هلاکیم
هرچند که تاب نظر از دور نداریم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.