۲۷۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۴

سوای تو در سینه هر خام نگنجد
خوش باش که این باده به هر جام نگنجد

شوقی که من از دیدن رخسار تو دیدم
در حوصله دیده ایام نگنجد

از نور توام هر بن مو مطلع صبح است
در ملک تنم تیرگی شام نگنجد

وصل تو کجا و من بی‌ظرف که از شوق
در حوصله‌ام لذت پیغام نگنجد

در سینه عشاق هوس راه ندارد
بت در حرم کعبه اسلام نگنجد

قدسی نبود رنگ وفا در رخ خوبان
در دفتر خوبان ز وفا نام نگنجد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.