۲۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳۷

زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد
هرگز به ناتوانی من مو نمی‌رسد

قمری فکنده طوق به تقلید در گلو
چون گردنش به حلقه گیسو نمی‌رسد

انصاف بین که پای به دامن کشیده‌ام
با جامه‌ای که تا سر زانو نمی‌رسد

لب‌تشنگان ناز، تسلی نمی‌شوند
تا چین زلف یار به ابرو نمی‌رسد

ازچشم تو که دیده بد دور باد ازو
غیر از نگاه دور به آهو نمی‌رسد

زلفت به بردن دلم اعجاز می‌کند
نوبت بدان دو نرگس جادو نمی‌رسد

دل گوشه‌گیر موی تو گردید از ازل
چون گوشه‌ای بدان خم گیسو نمی‌رسد

دل در میان گرفته سر زلف یار را
ای شانه دور شو به تو یک مو نمی‌رسد

قدسی چو تیغ آه ضعیفان شود بلند
کس را سخن ز قوت بازو نمی‌رسد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.