۲۶۶ بار خوانده شده
ای خوشدلی برو که غمینم سرشتهاند
درمان گداز و درد گزینم سرشتهاند
از آب و خاک کعبه و بتخانه نیستم
نه دوستم، نه خصم، چنینم سرشتهاند
نگذاشت شغل عشق به کار دگر مرا
گویا که از برای همینم سرشتهاند
عاشق کجا و تیرهدلی این گمان مبر
سر تا قدم ز نور یقینم سرشتهاند
قدسی برای سجده گلبن در این چمن
چون برگ گل تمام جبینم سرشتهاند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
درمان گداز و درد گزینم سرشتهاند
از آب و خاک کعبه و بتخانه نیستم
نه دوستم، نه خصم، چنینم سرشتهاند
نگذاشت شغل عشق به کار دگر مرا
گویا که از برای همینم سرشتهاند
عاشق کجا و تیرهدلی این گمان مبر
سر تا قدم ز نور یقینم سرشتهاند
قدسی برای سجده گلبن در این چمن
چون برگ گل تمام جبینم سرشتهاند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.