۲۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۶

کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم شکست
نامه‌ای بر پر نبستم در کمان تیرم شکست

مرغ تدبیرم به سوی بام وصلش می‌پرید
از قضا در راه بال مرغ تقدیرم شکست

کرده‌ام در خدمتت تقصیر و از تاثیر آن
پشت امیدم خمید و رنگ تقصیرم شکست

صورت خود می‌کشیدم بهر پابوسش به راه
انفعال این تمنا رنگ تصویرم شکست

باخبر شد از شکست خود دل آگاه من
آستین دست قضا چون بهر تخمیرم شکست

کی شوم غمگین که چون قدسی مرید باده‌ام
پشت صد اندوه را یک همت پیرم شکست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.