۲۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۰

مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاست
بی‌صبری‌ام ز حد بشد آرام من کجاست

دوران به سر رسید و دل من نیارمید
یاران خبر دهید دلارام من کجاست

بگداختم ز ناله بلبل درین بهار
ای باد صبح، سرو گل‌اندام من کجاست

زاهد تو فارغی، ز من اوضاع دین مپرس
من کافر محبتم اسلام من کجاست

دیگر دلم ز صحبت آسودگان گرفت
آشوب شهر و فتنه ایام من کجاست

قدسی اگر نه‌ای ز فراموش‌گشتگان
در نامه‌ای که کرده رقم، نام من کجاست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.