۲۷۷ بار خوانده شده
دل در برم ز ناله پنهان لبالب است
ناقوس پرصداست کز افغان لبالب است
عشقم برد به میکده، زان روی که جای می
خمهای او ز خون شهیدان لبالب است
هرگز به دل تصور مرهم نکردهام
با آنکه ریش سینه ز پیکان لبالب است
ره نیست خواب را، که ز خونابه دلم
پیمانهوار دیده گریان لبالب است
زین چشم اشکبار و دل پارهپارهام
روی زمین ز لولو و مرجان لبالب است
قدسی نمیزند مژه بر هم که دیدهاش
از آرزوی دیدن جانان لبالب است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ناقوس پرصداست کز افغان لبالب است
عشقم برد به میکده، زان روی که جای می
خمهای او ز خون شهیدان لبالب است
هرگز به دل تصور مرهم نکردهام
با آنکه ریش سینه ز پیکان لبالب است
ره نیست خواب را، که ز خونابه دلم
پیمانهوار دیده گریان لبالب است
زین چشم اشکبار و دل پارهپارهام
روی زمین ز لولو و مرجان لبالب است
قدسی نمیزند مژه بر هم که دیدهاش
از آرزوی دیدن جانان لبالب است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.