۲۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۰

خانه‌ام نیمی خراب از گریه نیمی پرگل است
همنشینم جغد از یک سو، ز یک سو بلبل است

نکته‌ای تا کرده از سیرابی زلفش رقم
از رطوبت خامه‌ام گویی که شاخ سنبل است

کی به گوشش می‌رسد فریاد محرومان باغ؟
بس که گوش گل ز جوش بلبلان پرغلغل است

خواری عشقم مبین، بنگر قبای غنچه را
ابره گر از خار دارد، آستر برگ گل است

از دل قدسی به شهر و کو چه می‌جویی سراغ؟
جان آن دیوانه، چین زلف و قید کاکل است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.