۳۱۵ بار خوانده شده
پرهیز ده ز هجر گرفتار خویش را
بنگر شکستهرنگی بیمار خویش را
بهر ذخیره شب هجر تو روز وصل
کم کرد دیده گریه بسیار خویش را
بیداد دوست چون ستم چرخ عام نیست
دانستهام غرور ستمکار خویش را
جز شغل دوستی نبود کار دیگرم
شکر خدا که یافتهام کار خویش را
قدسی هوای باغ و لب جو چه میکنی
دریاب فیض سایه دیوار خویش را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بنگر شکستهرنگی بیمار خویش را
بهر ذخیره شب هجر تو روز وصل
کم کرد دیده گریه بسیار خویش را
بیداد دوست چون ستم چرخ عام نیست
دانستهام غرور ستمکار خویش را
جز شغل دوستی نبود کار دیگرم
شکر خدا که یافتهام کار خویش را
قدسی هوای باغ و لب جو چه میکنی
دریاب فیض سایه دیوار خویش را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.