۳۷۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۹ - من محمّدیم

غلام حلقه بگوش رسول ساداتم
ره نجات نموده حبیب آیاتم

کفایت است ز روح رسول و اولادش
همیشه در دو جهان جمله مهمّاتم

زغیر آل نبی اگر حاجتی طلبم
روا مباد یکی از هزار حاجاتم

دلم ز حبّ محمّد پر است و آل مجید او
گواه حال من است این همه حکایاتم

چو ذرّه ذرّه شود این تنم به خاک لحد
تو بشنوی صلوات از جمیع ذرّاتم

کمینه خادم خدّام خاندان توام
ز خادمی تو دائم بود مباهاتم

سلام گویم و صلوات با تو هر نفسی
قبول کن به کرم این سلام و صلواتم

گناه بی حدّ من بین تو یا رسول الله
شفاعتی بکن و محو کن خیاناتم

هرآنکه بدتر از اونیست من از او بترم
ندانم این که بتو چون شود ملاقاتم

زنیک و بد همه دانند من محمّدیم
خلائقی که کند گوش بر مقالاتم

بگوی محیی که بهر نجات میگویم
درود سرور کونین در مناجاتم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸ - شرح عاشقی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰ - ای خوش آن روز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.