۴۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹ - غافل از احوال مظلومان

درجهان امروز بی پروا مباش
فارغ از اندیشه فردا مباش

کشتی ای پیداکن و بنشین در او
ایمن از غرقاب این دریا مباش

غافل از احوال مظلومان مشو
بی خبر از ناله شبها مباش

درپی خود کن دعاگویان نیک
بد مکن با مردمان تنها مباش

دل بسی در جنّت و اخری مبند
بی هوای جنّت المأوی مباش

کار درویشان و مسکینان برآر
یادکن از مرگ و دردافزامباش

نیکوئی می کن ،نیکو نام شو
بد مکن مشهور در ایذا مباش

دادخواهی را چو بینی داد ده
در دکان و جاه بی سودا مباش

زیردستان را تو از پا درمیار
غرّه این فرق فرقد سا مباش

خلق را محیی تو ناصح گشته ای
پیرو این نفس بی پروا مباش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸ - شام بشارت
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰ - چونکه یوسف نیست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.