۴۲۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵ - وعده دیدار

ازجمال لایزالی برنداری گرنقاب
عاشقان لاابالی رابماند دل کباب

صدرجنت گربود بی دوست گو قعرجهیم
هرکه شدکوته نظرگوسوی این ها می شتاب

عاشقان نه حورخواهند نه بهشت ازبهرآن
فارغند ازکدخدایی خانمان کرده خراب

قاصرات الطرف عین باشند حوران بهشت
خیمه های عاشقان بینی طناب اندر طناب

پرده محشر بدرند عاشقان چون از لحد
سربرون آرند دل پرآتش وچشم پرآب

بادل مجروح می گریندو می گویند کو
آن که کرده وعده دیدار خود روز حساب

بی تماشای جمالت محیی گوید روز حشر
درصف بیگانگان یالیتنی کنت تراب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴ - همت مردانه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶ - آه مردم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.