۲۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۹

ای مثال تو را زمین و زمان
کرده از راه امتثال مثول

دولتت را فتور ناممکن
حشمتت را زوال نامعقول

گشته پیش تو رام و آهسته
فلک تند و روزگار عجول

بر رخ آفتاب دولت تو
آسمان نانهاده داغ افول

در دلت نور کبریای خدای
بر تنت فر معجزات رسول

کرده بر وفق رای افلاطون
روح لقمان به قالب تو حلول

قلمت روز و شب کشان در پا
طره جعد و گیسوی مفتول

من بدان عزتی که نفس مراست
گشتم از خدمت ملوک ملول

سخن فضل می نیارم گفت
زانک او شعبه ای بود ز فضول

حاصل الامر مدتیست که نیست
بر در کس مرا خروج و دخول

ار چه ماندم بر آستانه تو
متردد میان ردّ و قبول
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.