۲۷۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴

سر دفتر اکابر دنیا بهاء دین
از دولت تو تا به ابد انقلاب دور

عالم بر آفتاب بقای تو روشن است
بادا غبار حادثه زان آفتاب دور

گر حال من بپرسی و در خاطر آوری
تا در چه محنتم نبود از صواب دور

در آرزوی خدمت خاک جناب تو
مانم به تشنه ای که بماند ز آب دور

تا دورم از جناب تو دورم ز عافیت
خود عافیت چگونه بود زان جناب دور
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.