۲۷۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱

خدایگان جهان شهریار روی زمین
تویی که قدر تو بر چرخ پایگه دارد

شده ست چشم ممالک به طلعتت روشن
از آنک طلعت تو نور مهر و مه دارد

تو بر سرآمده ای از همه ملوک جهان
جهان چه غم خورد اکنون که چون توشه دارد؟

مخالفت کله ملک جست و بی خبرست
که سر ندارد اگر چه سر کله دارد

چه خاصیت بود این کافتاب خنجر تو
همیشه روز بداندیش را سیه دارد

تو در ممالک اَرّان نشسته موجب چیست
که چرخ عیش حسودت به وی تبه دارد

در انتظار تو ملک عراق مدتهاست
که گوش سوی در و چشم سوی ره دارد

جهان به نام تو بگشاده اند و تو فارغ
چنین بود چو ز دولت کسی سپه دارد

زمانه با همه حشمت فتاده در پایت
چو تایبی که به خروارها گنه دارد

نگاه دار به شمشیر دین یزدان را
که ایزدت زهمه فتنه ها نگه دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.