۲۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳ - و قال فی الشکایة

یا رب تو آگهی که درین اندر سال عمر
روزی بکام من نگذشتست روزگار

از گونه گونه محنت و رنج آن کشیده ام
در مدت حیات که بیش آید از شمار

وینک رسید مرگ بنزدیک و لامحال
بریکدیگر زند زهمه گونه کار و بار

دنیی چنین گذشت که دانی و آخرت
ترسم کزین بتر گذرد صدهزاربار

یا رب چه بودی ار نبدی هستی چنین
کز وی نگشت در دو جهان راست هیچ کار

ورچه نبود گفتنی این لفظ ای خدای
از من چو گفتهای دگر جمله درگذار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲ - و قال ایضاً
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴ - وقال
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.