۲۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۵ - وله ایضا

ای ترا جمع گشته در ره آز
همّت کوته و امید دراز

همه دندان ز حرص همچون سیر
همه مغز تو پوست همچو پیاز

ندهی خر بزاهدان لیکن
نان ایشان همی خوری بنیاز

دست تو چون دهان گرسنگان
هر چه در وی نهی نیایی باز

چون گلو می فرو بری همه چیز
وز تو ناید برون مگر آواز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۴ - ایضا له
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۶ - ایضا له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.