۲۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۴ - ایضا له

صدر مطلق کمال دین که چو تو
در جهان نیست داهی و گربز

چند داری مرا براه امید
مانده در انتظار مستوفز

هر حسابی که کردم از کرمت
سر بسر حشو بود بی بارز

این که با من گرفته یی در پیش
نیست در مذهب کرم جایز

محض تقصیر می کنی با من
ورنه باور کجا کنم هرگز؟

در همه کلّی یی چو تو قادر
مانده در جزوی چنین عاجز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۳ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۵ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.