۲۳۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۳ - وله ایضا

رمضانست همین دهن دربند
در دوزخ به خویشتن در بند

بهر دفع زبانی دوزخ
این زبان دروغ زن در بند

روزکی چند با خدا پرداز
در دکّان اهر من در بند

جز به ذکر و دعا دهن مگشای
ورنه هرزه مدارتن در بند

نبود آدمی، ستور بود
که کند رایضش دهن در بند

روزه دار آن بود که شرع کند
حسّ و وهم و خیالش اندر بند

رسنی محکمست قرآنت
خویشتن رابدان رسن در بند

بوی مشکت گر آرزوست نخست
به هوا راه دم زدن در بند

چون رسد کاروان غیبت و فحش
در دروازۀ سخن در بند

پس بخار دهان بجای بخور
بگریبان پیرهن در بند

این بجا آر، ور چنین نبود
از نصیحت زبان من در بند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۲ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۴ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.