۲۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۹ - ایضا له

آمد رهی به خدمت و تادیر گه نشست
وانگه ندیده چهرة مخدوم بازگشت

راهی دراز بود و ز تاثیر آفتاب
چون سنگ بود کآمد و چون موم بازگشت

آمد به درگهت متظّلم ز روزگار
دادش نداد دولت و مظلوم بازگشت

تا آن زمان نشست که سلطان نیمروز
از ترکتاز مملکت روم بازگشت

ای پرده دار لطف کن و خواجه را بگوی
کامد رهی بخدمت و محروم بازگشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸ - ایضا له
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.