۳۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۲ - و قال ایضاً

صد غمّاز مجد عبّادان
قریة من وراع عبّادان

کژ و خون ریز در دهانش زبان
راست مانند نیش فصّادان

سیه و سخت در زر آویزان
دل او چون محکّ نقّادان

ناتوان گیر چون تب لرزه
بی گنه کش چو تیر صیّادان

همچنان بادیه ببی آبی
کوشد اندر هلاک بی زا دان

مفردات آن چنان که او گیرد
هم نگیرند مهره نّرادان

در بدیّ و ددیّ و بیخردی
دوم او تو هم مر او را دان

در دهانش زبان غمّازان
و اندر ابروش چشم جلاّدان

هم عفا الله امین دین یعقوب
گر چه این فاضلست و او نادان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۱ - و قال ایضا و ارسل الیه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۳ - وله ایضاً
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.