۲۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۸

اشکم که ز خون چو دردی شیره شدست
وز رفتن او دو چشم من خیره شدست

از دیدۀ بیچاره نمی باید دید
کین آب ز سر چشمۀ دل تیره شدست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.