۲۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۶

ای غمزۀ تیز تو جگر خواره
وی لعل تو طیرۀ شکر پاره

هم وعدۀ تو دراز بی حاصل
هم چشم ضعیف تو ستمکاره

برگشته بصد هزار نومیدی
از کوی تو عاشقان بیچاره

همچون گل و لاله و خور پیشت
بر خاک همی نهند رخساره

مگذار که زلفکان هندویت
ناهمواری کنند همواره

هر گه که کنم حدیث وصل تو
گوید غم تو که هان، دگر باره

شد در دل ما بدولت عشقت
غم خانه نشین و صبر آواره
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.