۲۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۵

یاد باد آنکه حریفان همه با هم بودیم
دوستانی که همه یک دل و محرم بودیم

نوحریفانی پاکیزه تر از قطرۀ آب
بر نشسته به گل و لاله چو شبنم بودیم

هر یکی عالمی از فضل و هنرمندی و باز
فارغ از نیک و بد گردش عالم بودیم

هر کجا بستگی ای بود کلیدش بودیم
هر کجا خستگی ای آمد مرهم بودیم

در لطافت همه چون باد صباست عنان
در وفا کوه صفت ثابت و محکم بودیم

روز کوشش همه هم پشت جوانان بودیم
شب خلوت همه یک رویه و همدم بودیم

حلقه ی زلف بتان رشک همی برد زما
که ز دلداری در بند دل هم بودیم

هر کجا پر هنری یا سخن آرایی بود
به دل ایشان نزدیک تر از غم بودیم

آن چنان فارغ و آزاد بدیم از غم دل
که تو گفتی که نه از عالم آدم بودیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.