۲۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲

دلبرم سوی سفر خواهد شد
کا رمن زیر و زبر خواهد شد

دل خون گشته ام اندر پی او
از ره دیده بدر خواهد شد

حال من خود ز غمش نیک بدست
وه کزین نیز بتر خواهد شد

عشق او کز همه کس پنهانست
در همه شهر سمر خواهد شد

ای بسا روز که بی روی ویم
آستین از مژه تر خواهد شد

وین باشب که در اندیشۀ او
دیده پر خون جگر خواهد شد

من ندانم که مرا بی رخ او
چون یکی روز بسر خواهد شد

جانم آمد بلب و یار هنوز
تا دو سه روز دگر خواهد شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.