۲۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۱

سحرگهان که دم صبح در هوا گیرد
صبا چراغ گل از شمع روز واگیرد

بگرید ابر بهاری و غنچه از سر لطف
سرشک او همه در دامن قبا گیرد

هر آنچه سوسن آزاد بر زبان راند
ز خوش زبانی او زود در صبا گیرد

چو افتد آتش خورشید در حراقة شب
چراغ لاله از و روشنی فرا گیرد

ز شرم روی بتم گل چنان برآید سرخ
که پای تا سر او آتش حیا گیرد

رشک ژاله زرخسار لاله رونق یافت
کهر هر اینه از جوهری بها گیرد

چنین که گل بجوانی و حسن مغرورست
حدیث بلبل عاشق درو کجا گیرد؟

ز تنگ چشمی غنچه اگر چه زر دارد
دهدن برابر گشاید و زو عطا گیرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.