۳۲۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۱

بیا و معنی اسرار ما مشاهده کن
حیات جان ز لب یار ما مشاهده کن

طریق بنده نوازی و رسم دلداری
گرت دلیست ز دلدار ما مشاهده کن

به شهر ما بفروشند جان و غم نخرند
بیا و رونق بازار ما مشاهده کن

حدیث عقل نیابند در دفاتر ما
رموز عشق در اشعار ما مشاهده کن

ز مرهمی که رسد لطف دوست بر دل ریش
دوای سینه افگار ما مشاهده کن

هزار دانه که در گوش هوش باید کرد
ز عقد طبع دُرَربار ما مشاهده کن

شکر که طعمه به طوطی دهند ابن حسام
تو از مقاله گفتار ما مشاهده کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.