۳۱۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۴۸

طراز طُّره مشکین پر شکن بشکن
دل شکسته مجروح صد چو من بشکن

ز چین زلف گرهگیر نافه ای بگشای
به بوی مشک خطا رونق ختن بشکن

بخنده زان لب شیرین عبارتی بگشای
به نکته منطق طوطی خوش سخن بشکن

چو لعبتان چمن باغ را بیارایند
به باغ بگذر و آرایش چمن بشکن

برنگ عارض گلرنگ ، آب لاله بریز
ببوی سنبل تر نکهت سمن بشکن

اگر ز پسته تنگ تو غنچه لاف زند
به دست باد صبا غنچه را دهن بشکن

ز گوی غبغبت ار سیب می زند ز نخی
چو وضع خویش نداند ورا ذقن بشکن

بیار لؤلؤ منظوم شعر ابن حسام
هزار در ثمین را ازو ثمن بشکن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.