۳۰۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۷

حریف دلکش خوش طبع و ساقی گلرنگ
شراب و شاهد و شمع و شب و چغانه و چنگ

هوای معتدل نو بهار و موصم گل
طراوت چمن دلفریب و دلبر شنگ

نوای نغمه ی عشّاق و ساز پرده ی راست
مده به رغم مخالف چو می توان از چنگ

به صلح کوش که با روزگار عربده جوی
بسی به عربده رفتیم و بر نیامد جنگ

دلم چو شیشه شد و روزگار سنگین دل
کدام شیشه که نشکست روزگار به سنگ

غمت که جای نمی یافت در جهان فراخ
چگونه جای دهم در فضای سینه ی تنگ

گر آه غالیه گونم در آسمان گیرد
عذار آیینه ی اختران بگیرد زنگ

به وصل خویش برآر آرزوی ابن حسام
شتاب عمر گرانمایه بین چه جای درنگ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.