۳۴۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۴

عارض تو چون خط سیاه برآرد
دایره ی مشک گرد ماه برآرد

یوسف دل شد اسیر چاه زنخدان
هم رسن زلف تو زچاه برآرد

از نفس گرم من عذار بپوشان
کاینه زنگ از غبار آه برآرد

درخم ابروت جان به سجده فرورفت
سرزقیامت ز سجده گاه برآرد

از سر خاکم گیاه مهر تو روید
چون گلم از تربتم گیاه برآرد

ابن حسام از تطاول سر زلفت
دست تظلّم به پادشاه برآرد

داد دل من ز دست غمزه ی شوخت
گر ندهی دست دادخواه برآرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.