۳۹۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۸

مرا هوای تو هرگز زسر به در نرود
خیال چشم سیاه تو از نظر نرود

سرم به پای مزن گر بر آستانه ی تست
که گر سرم برود عشق تو ز سرنرود

به باغ اگر دگران میل و جانبی دارند
مرا زکوی تو دل جانب دگر نرود

سزد که با خط مشکین و قدوخدّ ولبت
حدیث سنبل و سروگل و شکر نرود

مرا زدرد تو تا از جگر نشان باشد
نشان داغ تو از گوه ی جگر نرود

شرار سینه نماند اثر زهستی من
گرآب دیده ز دنباله بر اثر نرود

ز ناله ی سحری لب مبند ابن حسام
که کار بی مدد ناله ی سحر نرود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.