۴۴۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۵

گر صد برگ را روی تو وارث
شمیم مشک را موی تو وارث

زهر نرگس که او جادو فریب است
فریب چشم جادوی تو وارث

زهر سنبل که بر نسرین کند ناز
نسیم جعد گیسوی تو وارث

هر آن هندو که بر ابرو نشیند
سواد زلف هندوی تو وارث

ز سروی کان به باغ راستان است
قد چون سرو دلجوی تو وارث

کمان مشک را بر تخته سیم
جبین و خط ابروی تو وارث

ز خوش گویان همه ابن حسام است
زبان و طبع خوشکوی تو وارث
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.