۳۵۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳

نقاب سنبل تر برشکن تجلّی را
بسوز زآتش عارض حجاب تقوی را

به باد رایحه ی زلف عنبرین برده
هزار دفتر تعلیم و درس و فتوی را

تسلی دل عاشق به جز جمال تو نیست
جمال خویش برو جلوه ده تسلی را

لبت خلاصه ی انفاس عیسوی دارد
دمی به ما بنما معجزات عیسی را

دوای دیده ی من کن ز سرمه ی قدمت
که آن غبار به از توتیاست اعمی را

به هر چه حکم کنی بر سرم خریدارم
مطیع رای توام همچو بنده مولی را

ز بهر شورش مجنون صبا پریشان کن
شکنج طرّه ی آشفته‌کار لیلی را

ز نقش خامه صورت نگار ابن حسام
برند اهل حقایق رموز معنی را

صفای عالم باقی کسی به دست آرد
که پشت پای زند زخرافات دنیی را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.