۲۸۹ بار خوانده شده

قطعه شماره ۷

این چه خاک است کزو رایحه جان آمد
خس و خارش به نظر سنبل و ریحان آمد

همچو مرغی که پس از هجر به گلزار رسد
دلم از شادی او سخت به افغان آمد

شوره خاکی است کزو سر نزده شاخ گیاه
نکهتش رشک ده روضه رضوان آمد

خواندمش مشک خطا لیک خطا می گویم
گفت دل عنبر سارا و پشیمان آمد

این همان خاک کزین پیش زمانی به قدیم
تا به سحر نیم شبی منزل جانان آمد

آن زمان کآهوی مشکین شکار اندازش
بود مدهوش می خواب هراسان آمد

نیمه خوابش اثر نشاه می ، می بخشید
چهره اش رشک ده شمع شبستان آمد

خالد آن عشرت جانبخش در آن شب که گذشت
وه چه خوش بود، ولی زود به پایان آمد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعه شماره ۶
گوهر بعدی:قطعه شماره ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.