۳۲۷ بار خوانده شده

غزل شماره ۵۰

نشتر فولاد یا مژگان دلدار است این
نشات می یا نگاه چشم بیمار است این

ژاله بر گل یا خوی خجلت ز شرم روی دوست
یا عرق بر جبهه شوخ ستمکار است این

کلک مانی ریخت بر برگ سمن مشک ختن
یا خط نو سرزده از روی دلدار است این

شمس خاور بر سر سروسهی بگرفت جای
یا بلا یا خود همین بالا و رخسار است این

هست این یاقوت کان، یاقوت جان بیدلان
آب حیوان یا لب لعل شکر بار است این

قطره آب بقا یا رشحه چاه زنخ
سیب بستان ارم یا غبغب یار است این

کیست این کز نغمه جانکاه او دل می رود
خالد دلسوخته یا بلبل زار است این
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۴۹
گوهر بعدی:غزل شماره ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.