۳۳۵ بار خوانده شده

غزل شماره ۴۵

از بس که ز صهبای هوس بیخود و مستم
بیرون شده سر رشته ادراک ز دستم

در معرکه نفس بسی پای فشردم
بفریفت مرا عاقبت و داد شکستم

هر لحظه پرستید و تبسم بنماید
خواهد که کند رو سیه از عهد الستم

با فضل تو ای مفضل جان بخش خطا پوش
پیوستم و از غیر تو امید گسستم

اضعاف گنه می کنم از توبه خجالت
خالد ز پس بیخودیم توبه شکستم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۴۴
گوهر بعدی:غزل شماره ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.