۳۵۳ بار خوانده شده

غزل شماره ۳۳

مرد از هجر روی تو ای نازنین فریاد رس
خون شد دلم از خوی تو ای نازنین فریاد رس

هر سو رود از دیده خون ، جولان کنان آید برون
سروقد دلجوی تو، ای نازنین فریاد رس

دل نافه تاتار شد، اشکم همه گلزار شد
هر گوشه ای از کوی تو ، ای نازنین فریاد رس

کی بی رخت بویم سمن، بیزارم از مشک ختن
گر باد آرد بوی تو ، ای نازنین فریاد رس

خالد اگر بی روی تو زیبای بر گل بنگرد
شرمنده باد از روی تو ، ای نازنین فریاد رس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۳۲
گوهر بعدی:غزل شماره ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.