۳۵۰ بار خوانده شده

غزل شماره ۲۲

به اکسیر وحیل هر خاک راهی زر نخواهد شد
همه بد اصل سنگی در بها گوهر نخواهد شد

سلیمانی نزیبد هر که را خاتم بود
در کف و آن کو آینه می سازد اسکندر نخواهد شد

همه کس خویش را عاشق تواند کرد چون بلبل
ولی پروانه وش جویای ترک سر نخواهد شد

همه گلگون سواری خسرو پرویز نتواند گفت
همه زیبا رخی شیرین صفت دلبر نخواهد شد

به عالم هر که بینی خالد بیچاره است اما
چون ابراهیم کس زیبنده افسر نخواهد شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۲۱
گوهر بعدی:غزل شماره ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.