۳۵۸ بار خوانده شده

غزل ۳۵

یاران ز تو پرسم که مرا یار کجاست
آن نگاری که دلم بردهمان یار کجاست

ای عزیزان شناسنده ره، بهر خدا
از که پرسم سخن یار که آن یار کجاست

بیماری من بسر آمد، یاران مابگوئید
جانم بلب آمد رخ دلدار کجا ست

ای ندانی که تو پُرسی ز من یار تو کیست
پرسم آن یار هُو الله که مرا یار کجاست

ای محبان خدا! چاره این یار کنید
زانکه اول بشما پرسد که مرا یار کجاست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۴
گوهر بعدی:غزل ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.