۳۶۸ بار خوانده شده

غزل ۱۶

تعالی الله چه زیبا روی دلدار
چو حسنش دیدم و دل گشت گلزار

منور گشت جانم همچو خورشید
هویدا گشت برما جمله اسرار

دلم چون دید آن نور تجلی
معلی گشت با ماشد باقرار

که لا مقصود فی الکونین مارا
هوالله الاحد موجود بس یار

فناشد ماومن خود جمله او ماند
نمانده غیر او شد رنگ رخسار

نماید صورت خود خویش هر دم
به حسن صورت بی مثل در یار

بکن سجده به پیش روی معشوق
تو باهُو باش دائم همچو غمخوار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۵
گوهر بعدی:غزل ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.